انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

کاربران گرامی خوش آمدید
در این وبلاگ شما می توانید به زندگی نامه، وصایا و تصاویر شهدا و مقالات در موضوع شهید وشهادت و تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت دسترسی پیدا کنید.

بایگانی

25 فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری

                   عطار نیشابوری, آرامگاه عطار نیشابوری, روز بزرگداشت عطار نیشابوری

۲۵ فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری

روز 25 فروردین ماه در تقویم رسمی کشور به نام عطار نیشابوری نامگذاری شده است و همه ساله مراسم بزرگداشت این شاعر و عارف نامی برگزار می شود.

فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحق عطار کدکنی نیشابوری شاعر و عارف نام آور ایران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم است. ولادتش به سال 537 در کدکن از توابع نیشابور اتفاق افتاده است.از ابتدای کار او اطلاعی در دست نیست جز آنکه نوشته اند پدر وی در شادیاخ نیشابور، عطار عظیم القدری بود و بعد از وفات او فریدالدین کار پدر را دنبال کرد و دکان عطاری (دارو فروشی) آراسته داشت.
مسلما عطار در آغاز حیات و گویا تا مدتی از دوره ی تحقیق در مقامات عرفانی، شغل دارو فروشی خود را که لازمه ی آن داشتن اطلاعاتی از طب نیز بوده حفظ کرده و در داروخانه سرگرم طبابت بوده است. خود در کتاب خسرونامه گوید:
به من گفت ای بمعنی عالم افروز                           چنین مشغول طب گشتی شب و روز


و باز در مصیبت نامه گفته است:

مصیبت نامه کاندوه جهانست                                 الهی نامه کاسرار عیانست
به داروخانه کردم هر دو آغاز                                  چگونه زود رستم زین و آن باز
به داروخانه پانصدشخص بودند                              که در هر روز نبضم می نمودند
با توجه به اشاره ی شاعر، معلوم می شود که انقلاب حال او هم در زمان پزشکی و داروگری دست داده بود و او آثاری در همان ایام پدید آورد. بنابراین افسانه ی معروفی که درباره ی انقلاب حال عطار موجود است ساختگی به نظر می آید. درباره ی این حادثه جامی چنین آورده است: «گویند سبب توبه وی آن بود که روزی در دکان عطاری مشغول معامله بود، درویشی آنجا رسید و چندبار- شیءالله – گفت. وی به درویش نپرداخت. درویش گفت ای خواجه تو چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت چنانکه تو خواهی مرد! درویش گفت تو همچون من می توانی مرد؟ عطار گفت: بلی! درویش کاسه ی چوبین داشت، زیر سرنهاد و گفت الله و جان بداد. عطار را حال متغیر شد، دکان بر هم زد و به این طریق در آمد.»

روز جهانی بهداشت

                          روز جهانی بهداشت,تاریخ روز جهانی بهداشت,خدمات بهداشتی

روز جهانی بهداشت

روز جهانی بهداشت-همه ساله روز 18 فروردین(7 آوریل) به عنوان روز جهانی بهداشت در کشور های مختلف جهان گرامی داشته می شود .

در چنین روزی در سال 1948 میلادی در نیویورک، نخستین اساسنامه ی کنفرانس بین المللی بهداشت از سوی سازمان بهداشت جهانی تدوین گردید.همچنین در ژوئن همان سال نخستین مجمع عمومی سازمان بهداشت جهانی در ژنو با حضور نمایندگان بیش از شصت و یک کشور جهان تشکیل شد . از آن سال به بعد همه ساله چنین روزی به عنوان روز جهانی بهداشت در  کشورهای مختلف گرامی داشته می شود .

در جمهوری اسلامی ایران  امر بهداشت همواره  به عنوان یکی از مباحث مبنایی در مباحث توسعه مندی کشور مد نظر بوده است چنانکه فصل بیست و پنجم  قانون" بر نامه ی سوم توسعه ی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور " به  بهداشت و درمان  اختصاص داده شده است :

ماده ی 192

الف ـبه ‌منظور افزایش کارایی و توسعه ی خدمات بهداشتی درمانی در کشور و ایجاد تسهیلات جهت دسترسی آحاد مردم به این خدمات و تعیین حدود تصدی بخش دولتی و غیر دولتی اقدامات زیر انجام خواهد شد:

1- کلیه ی خدمات بهداشتی اعم از شهری و روستایی به صورت رایگان توسط دولت ارائه می ‌گردد.

19 رمضان: ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد کوفه

                                 ضربت خوردن حضرت علی,شهادت حضرت علی,زندگینامه حضرت علی

سال 40 هجری قمری: ضربت خوردن حضرت علی(ع) در مسجد کوفه

عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود که در مکه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، که سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب(ع)، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آن ها را به قتل رسانند.

هر کدام به سوی شهرهای محل مأموریت خویش رهسپار شدند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی به سوی کوفه رفت و در بیستم شعبان سال 40 قمری وارد این شهر بزرگ شد. (نگاه کنید: بیستم شعبان سال 40 هجری قمری)

وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، که از همفکران وی بود و هر دوی آن ها از سوی "قطام بنت علقمه" تحریک و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) شدند.(1) هم چنین قطام، شخصی به نام "وردان بن مجالد" را که از افراد طایفه اش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2)

روایت شده، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت.

أشعث بن قیس کندی که از ناراضیان سپاه امام علی(ع) و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی می نمود.(3)

حضرت علی(ع) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم(س) بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.

روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.(4)

به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسحد اعظم کوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد کرد.

هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: "لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی(ع) فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت.(5)

حضرت علی(ع) در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الکعبه؛ سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم.(6)

نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی(ع) گرد آمده وبه سر و صورت خود می زدند و برای آن حضرت گریه می نمودند.

حضرت علی(ع)، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامی اشت به من داده اند.

حضرت علی(ع) که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.

روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون می رفت و به آسمان نظر می کرد و می فرمود: به خدا سوگند، دروغ نمی گویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.

روایت شد، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی(ع)، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی می گفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستاره های دانش نبوت تاریک و نشانه های پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا(ص) شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، ] یعنی ابن ملجم مرادی [ به شهادت رسانید.

بدین گونه پیشوایی شایسته، امامی عادل، خلیفه ای حق جو، حاکمی دلسوز و یتیم نواز، کامل ترین انسان برگزیده خدا و جانشین بر حق محمد مصطفی(ص)، به دست شقی ترین و تیره بخت ترین انسان روی زمین، یعنی ابن ملجم مرادی ملعون، از پای درآمد و به سوی ابدیت و لقاء الله و هم نشینی با پیامبران الهی و رسول خدا(ص) رهسپار گردید و امت را از وجود شریف خویش محروم نمود.

پی نوشت ها:

1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112

2- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184

3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171

4- منتهی الآمال، ج1، ص 172

5- الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41

6- منتهی الآمال، ج1، ص 174

7- همان

8- همان

منبع:tebyan.net

میلاد امام حسن مجتبی (ع)

                      ولادت امام حسن,امام حسن مجتبی

امام حسن (ع) در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان متولد شد

در سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان ـ که بهترین ماه های خداست ـ خانه امیرالمؤمنین و فاطمه علیهماالسلام میزبان قدوم مولود مبارکی شد که شادی را با خود به خانه وحی آورد. در این شب فرخنده، سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت امام حسن علیه السلام چشم به جهان گشود و شهر مدینه را غرق نور کرد.
مژده میلاد
هنگامی که امام حسن علیه السلام به دنیا آمد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سفر بودند و امیرالمؤمنین و فاطمه علیه السلام چشم به راه بازگشت. ایشان پیامبر پس از مراجعت از سفر، طبق معمول ابتدا به خانه فاطمه علیهاالسلام وارد شد. هنگامی که خبر تولد نوزاد را به ایشان دادند، شادمانی وجود حضرت را فرا گرفت.
نام گذاری کودک
هنگامی که کودک را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آوردند، حضرت رو به علی علیه السلام کرده، فرمود: «آیا او را نام گذاری کرده ای؟» عرض کرد: «من در نام گذاری وی بر شما پیشی نمی گیرم». رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «من هم در نام گذاری بر خداوند سبقت نمی جویم».

  • ایرج حامدی کلخوران

6 فروردین(خرداد روز) ، زادروز آشو زرتشت

                             ششم فروردین زادروز آشور زرتشت, ۶ فروردین زادروز زرتشت, خرداد روز زادروز زرتشت

۶ فروردین(خرداد روز) ، زادروز آشو زرتشت

روز ششم فروردین که (خرداد روز) است و متعلق به فرشته مقدس خرداد است بزرگترین جشن ایرانیان باستان بود زیرا بنابر عقاید زردتشتیان، رزدتشت در چنین روزی متولد شد و باز در چنین روزی به پیامبری برگزیده شده است.
زردتشتیان ایران این عید را جشن (هفدرو) می گویند. پارسیان هندوستان و پاکستان این روز را به نام خرداد سال جشن می گیرند و دسته دسته به آدریان ها جهت نیایش رو می آورند.

در واقع در چنین روزی اشوزرتشت در دوران امپراطوری لهراسب در کنار رود درجی ارومیه, چشم به جهان گشود. چون نام پدر زرتشت اسپنتمان بود پس از تولد او را زرتشت اسپنتمان نامیدند. در همین روز یعنی خرداد و فروردین ماه زرتشتی و به عبارتی 6 فروردین ماه خورشیدی, در زمان شاه گشتاب کیانی, زرتشت بزرگ از جانب اهورامزدا به پیامبری برگزیده شد.
موبد کورش نیکنام، کلیت پیام زرتشت را در هومت, هوخت و هورز یعنی گفتار, پندار و کردار نیک می‌‏داند و معتقد است: پیامی که زرتشت در گاتاها بر آن تاکید می‌‏کند، خردمندی، تساوی, آزادی, تساوی حقوق انسانهاست و آیین زرتشت آیین مهربانی و صلح است.

وی 6 فروردین را روز هودرو یا هفتاد و دو رویداد بیان کرد و افزود: عدد هفتاد و دو در آیین ایرانی, عددی مقدس است و در این روز هفتاد و دو رویداد اهورایی بزرگ داشته می‌‏شود که از جمله آنها زادروز آشوزرتشت است. زرتشت انسان را از جانب اهورامزدا مامور می‌‏کند که جایگاه انسان بودن خود را در گذر زندگی نسبت به توانمندی‌‏های فکری, جسمی, معنوی و مادی خود پیدا کند.

بر اساس این، انسان در آیینی که زرتشت بنا نهاد، مکلف است تا علیه دروغ و پلشتی‌‏های فکری طغیان کند و بر ضد بدفکری و کژاندیشی بشورد. زرتشت انسان را آفریننده سرنوشت خویش می‌‏داند و مسئولیت رهایی از گناه و کردار بد را به صورت کل متوجه انسان می‌‏داند. زرتشت آریائیان و کل جهان را به شادی ترغیب می‌‏کند و تساوی را از صفات اهورایی می‌‏پندارد.

                       ششم فروردین زادروز آشور زرتشت, ۶ فروردین زادروز زرتشت, خرداد روز زادروز زرتشت

بیرونی در آثار البلاغه می نویسد: (روز ششم فروردین نوروز بزرگ است و نزد ایرانیان جشن بزرگ می باشد. گویند خداوند در این روز مشتری بیافرید و فرخنده ترین ساعت های آن روز ساعت مشتری است. زردتشتیان می گویند زردتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند و کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین سعادت قسمت می کنند و از اینجاست که ایرانیان این روز را امید نام نهاده اند).

در برهان قاطع چنین می نویسد: (... و نوروز خاصه روزی است که نام آن روز خرداد است و آن روز ششم فروردین ماه می باشد و در آن روز هم جمشید بر تخت نشست و خاصان را طلبید و رسم هایی نیکو گذاشت و گفت: (خدای متعال شما را خلق کرده است؛ باید که به آب های پاکیزه تن بشویید و غسل کنید و به سجده و شکر او مشغول باشید و هر سال در این روز به همین دستور عمل نمایید.) این روز را بنابراین نوروز خاصه خوانند و گویند آکاسره هر سال از نوروز عامه تا نوروز خاصه که 6 روز باشد حاجت های مردمان را آزاد کردندی و مجرمان را عفو فرمودندی و به شادی مشغول بودندی.

در روز ششم که جشن نوروز خاصه بود، شاه در قصر با محرمان خود به شادمانی می پرداختند و این ایام تیره پادشاه و نزدیکان او بود و از شوکت خاصی برخوردار بوده است.

از آداب این روز فال کوزه است، بدین ترتیب که یک روز قبل از جشن اهالی خانه و دوستان و آنهایی که میل دارند در فال شرکت کنند، چیزهای کوچکی می گیرند و آن را با پارچه سبز می پیچند و در یک کوزه نو می اندازند و در کوزه را می بندند و در میان درخت(مورد)، همان درختی که به اهورامزدا تعلق دارد می گذارند.

بعد از چند ساعتی کوزه را بر میدارند و آن را در آتش بخور می دهند و بعد به دست دختری نابالغ می دهند و او یک یک از لوازم و اشیاء داخل کوزه را به دست می گیرد و منتظر می شود تا سایرین (یک نفر) شعر از بر بخواند. آنگاه که چکامه خوانده می شود و وصف حال صاحب اثاثه معلوم می شود، اشیا را از درون کوزه بیرون می آورد و به صاحب آن تحویل می دهد.

منابع :

.autoir.ir

delgarm.com