انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

کاربران گرامی خوش آمدید
در این وبلاگ شما می توانید به زندگی نامه، وصایا و تصاویر شهدا و مقالات در موضوع شهید وشهادت و تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت دسترسی پیدا کنید.

بایگانی

سالروز هجرت پیامبر اکرم از مکه به مدینه

هجرت پیامبر اکرم (ص)

هجرت پیامبر اکرم (ص)، از مکه به مدینه ١ ربیع الاول سال اول هجری قمری رخ داد. این حرکت که به عربی به آن “الهجره” گفته می‌شود، نقطه‌ی عطفی در تاریخ اسلام است و آغاز تقویم هجری قمری را تشکیل می‌دهد. پیامبر اسلام در پی مخالفت‌های شدید قریش با پیامبری او و افزایش فشار و تهدیدات علیه خود و پیروانش، تصمیم به مهاجرت از مکه به شهر یثرب (که بعدها نام آن به مدینه تغییر یافت) گرفت.

هجرت نه تنها به حفظ جان پیامبر و پیروانش کمک کرد، بلکه امکان برپایی یک جامعه مسلمان با ساختار و قوانین اسلامی را فراهم آورد. این رویداد به تثبیت اسلام به عنوان یک دین و نظام سیاسی در شبه جزیره عربستان کمک شایانی کرد.

تاریخ هجرت پیامبر اکرم (ص): پنج شنبه، ۱۵ شهریور ۱۴۰۳

                               هجرت پیامبر اکرم (ص)

‬زندگینامه پیامبر (ص)

پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله در اواخر سال سیزدهم و ایام نخستین سال چهاردهم بعثت از مکه به مدینه مهاجرت کرد. در آن زمان مدینه به یثرب شهرت داشته و مسلمانان نیز به تبعیت از ایشان رهسپار یثرب شدند.

با توجه به اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله و مسلمانان در شهر مکه به شدت تحت آزار و اذیت‌های مشترکان و اهالی مکه قرار داشتند، به طوری که روال عادی زندگی برای آنها با شدت و سختی بسیار همراه بود. از این رو آن حضرت با بستن پیمان و بیعت عقبه با ساکنان شهر یثرب، از آنها قول گرفت که پس از مهاجرت مسلمانان به این شهر از آنها حمایت و جانبداری کنند.

بدین ترتیب نبی مکرم اسلام (ص) در نخستین روز ماه ربیع الاول به شهر یثرب هجرت کرده و این امر در تاریخ مسلمانان باعث بنیانگذاری نخستین حکومت و زمامداری اسلامی در آن شهر گردید که در سال‌های بعد به مدینه شهرت یافت.

رویداد مذکور از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است. چرا که این امر در جایگاه نقطه عطف و آغازگر روز شمار و تاریخ مسلمانان به دو صورت تقویم هجری شمسی و هجری قمری گردید.

از زمان بسیار قدیم و حتی قبل از پیدایش دین مبین اسلام، شهر مکه منطقه سیار خوبی جهت انجام داد و ستدهای بازرگانی محسوب می‌شد. لذا افراد مختلفی با این هدف، سفرهایی را به این شهر انجام می‌دادند.

لذا نبی مکرم اسلام صلی الله با توجه به این موضوع، مراوداتی را با تجار، بازرگانان و سران طایفه‌ها انجام داده و شهر مکه را به عنوان مقر و مبدا حکومت اسلامی در نظر گرفت.

پس از آنکه حضرت محمد (ص) از سوی خدا به پیامبری مبعوث شده و مسئولیت هدایت و دعوت انسان‌ها را به دین مبین اسلام بر عهده گرفت، به مدت ۳ سال به شکل پنهانی و در خفا مردم را به ایمان به خدای یکتا و خداپرستی دعوت می‌کرد. ولی هنگامی که رسالت و مقام پیامبری ایشان بر همگان آشکار گردیده و آن حضرت انسان‌ها را به اسلام و پرستش خدای یکتا فرا می‌خواندند، روز به روز کافران و سران قریش بیش از پیش ایشان و مسلمانان را مورد فشار و سختی قرار می‌دادند. به شکلی که حتی مسلمانان جانشان در خطر بوده و قادر به زندگی نبودند.

بدین سبب پس از سپری شدن ۱۳ سال از زمان بعثت رسول مکرم (ص)، ایشان تصمیم گرفتند از مکه هجرت کنند.

چرا که حضرت محمد صلی الله علیه و آله از همه ظرفیت، توان و شیوه‌های مختلف جهت هدایت و راهنمایی مردم مکه استفاده کرده و آنها را به اسلام دعوت می‌کرد. ولی هیچ کدام از آیات قرآن، اخلاق خوش و ارشادات آن حضرت بر مشرکان و کافران مکه تاثیرگذار نبوده و هیچکدام به دین اسلام روی نمی‌آوردند. از این رو دیگر مصلحت نبود تا رسول مکرم اسلام (ص) بیش از این همه توان و رسالت خود را معطوف به اهالی و مشرکان شهر مکه نماید. چرا که مسئولیت رسالت و پیامبری ایشان جهان شمول بوده و دین اسلام به عنوان کامل‌ترین و جامع‌ترین دین الهی، همه انسان‌های دنیا را ر بر می‌گرفت.

مسلمانان و یاران رسول الله (ص) سال‌های مدیدی را در مقابل استبداد، ستم و آزار و اذیت‌های مشرکان مکه ایستادگی کرده و حتی برخی از آنها مجبور شدند از خانه و شهر زندگی خود مهاجرت کنند.

به طوری که سرانجام سران قریش و طوایف مختلفی از مشرکان مصمم شدند با مشارکت یکدیگر به جان پیامبر اسلام صلی الله سوء قصد کرده و ایشان را به قتل برسانند.

در طی این سال‌ها رسول الله (ص) گفتگوهای متعددی را با روسای قبایل در نقاط مختلف صورت داده و آنها را به یکتاپرستی و دین مبین اسلام دعوت می‌کرد. ولی در اغلب موارد این مذاکرات نتیجه‌ای در پی نداشت. پس از گفتگوی ایشان با ساکنان شهر یثرب، گشایش جدیدی در وجود و رسالت ایشان به وقوع پیوست.‌

با وجودی که شهر مکه از اهمیت و ارزش زیادی در میان مردمان آن سرزمین برخوردار بود، لاکن بدون ملغی شدن بت پرستی و پذیرش دین مبین اسلام، همه اقدامات و فعالیت‌های نبی مکرم اسلام (ص) با شکست مواجه می‌شد.‌

از این رو پیامبر اسلام واجب دید با مهاجرت از شهر مکه به سرزمین دیگری، در عین حال که می‌تواند تبلیغات گسترده‌تری در خصوص دین اسلام انجام دهد، همچنین شرایط مکه را تحت نظر گرفته و در مواقع لازم با بهره گیری از شیوه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی به مقابله با آنها برخیزد.

در این شرایط شهر یثرب گزینه مناسبی محسوب می‌شد. چرا که یک موقعیت ایده‌آل جهت انجام کسب و کار و رسیدن به درآمد مسلمانان با انجام داد و ستدهای تجاری بوده و با توجه به اینکه در سر راه کاروان‌های تجاری قریش قرار داشت، لذا شرایط اقتصادی و بازرگانی شهر مکه در مضیقه واقع می‌شد.

ساکنان شهر یثرب افرادی بودند که گرایش‌های محدودی نسبت به خداپرستی و پرستش «الله» داشته و آشنایی مختصری نسبت به یکتاپرستی داشتند. نبی مکرم اسلام (ص) در محلی به نام عقبه مکه، عده‌ای از ساکنان شهر یثرب را به دین مبین اسلام دعوت کرده و درخواست حمایت و یاری از آنها نمود از سوی آنها پذیرفته شد.

سرانجام پس از انجام پیمان عقبه اول و عقبه ثانی، آن حضرت تعدادی از نمایندگان خود را به عنوان تبلیغ گر اسلامی به شهر مدینه راهی نمود تا شرایط آن شهر را جهت مهاجرت ایشان مهیا کند.

                      ‬زندگینامه پیامبر (ص)

ماجرای لیله المبیت

زمانی که هنوز سه ماه از بیعت عقبه دوم می‌گذشت تعداد زیادی از مسلمانان مکه و یاران رسول خدا (ص) از مکه به مقصد یثرب رهسپار شدند. آنها به شکل پنهانی و مخفیانه به صورت فردی و یا گروهی مهاجرتشان را انجام دادند. نخستین کسی که از مکه به مقصد شهر یثرب خارج شد، شخصی به نام ابوسلمه بود.

سران قریش و مشرکان که از این قضیه مطلع شده و پی بردند شهر یثرب مأمن و جایگاه مناسبی برای پیامبر اسلام و یارانش می‌باشد، به شکلی که ساکنان این شهر جهت مقابله و پیکار با شمنان رسول خدا مهیا می‌شوند، لذا نسبت به مهاجرت پیامبر احساس خوف و ترس زیادی احساس کردند.‌

از این رو در روزهای آخر ماه سفر سال ۱۴ بعثت، سران قریش در یک گردهمایی که با روسای سایر طوایف تشکیل دادند نقشه قتل پیامبر را طرح ریزی کردند. حتی برای این منظور از هر قبیله جوانانی را تعیین کردند تا با همکاری یکدیگر و با استفاده از شمشیر رسول الله را به قتل برسانند.

در هنگام شب پنجشنبه اولین روز ماه ربیع الاول پیامبر اسلام از شهر مکه به شکل پنهانی بیرون آمده و در آن زمان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام به هدف پنهان ماندن غیبت پیامبر، به جای ایشان در بستر آن حضرت قرار گرفته و به خواب رفتند.

شب مذکور به لیله المبیت شهرت گرفت. چرا که رسول مکرم اسلام از دسیسه و فتنه مشرکان و سران طوایف جهت به قتل رساندن خودشان مطلع شدند.

این شب به لیله المبیت معروف است زیرا پیامبر(ص) از نقشه مشرکان قریش برای قتل خود آگاه گشت.

                      ماجرای لیله المبیت

پنهان شدن پیامبر (ص) در غار ثور

در شب اول ربیع الاول هنگامی که رسول الله (ص) به همراه ابوبکر بن ابوقحافه مخفیانه از شهر مکه خارج شد، به سمت غار ثور حرکت کرد.

لحظاتی پس از آنکه نمایندگان قریش و طوایف به قصد جان حضرت محمد صلی الله علیه و آله در نیمه شب به خانه او یورش بردند، متوجه شدند که در بستر ایشان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام قرار داشته و خوابیده است. لذا دسیسه‌هایشان با شکست مواجه شد. آنها بلافاصله درصدد برآمدند تا پیامبر را یافته و نقشه خود را عملی کنند.

بدین ترتیب سعی کردند تا رد و نشانه آن حضرت را دنبال کرده و در مقابل غار ثور خاتمه یافت. بسیاری از منابع و اسناد تاریخی نقل کرده‌اند که در مدخل غار مذکور کبوتری لانه کرده و بر روی تخم‌هایش خوابیده بود.

همچنین یک عنکبوت تارهای روی خود را بر روی ورودی غار طوری تنیده بود که امکان رفت و آمد میسر نمی‌شد مگر با پاره شدن تار عنکبوت. کاملاً آشکار و مبرهن است که این دو مورد از الطاف و مرحمت الهی جهت محافظت از رسول الله (ص) بوده است. مشرکان با دیدن این صحنه در قسمت ورودی غار، با خود پنداشتند که پیامبر اسلام از آنجا گذر نکرده، یا اینکه به سمت آسمان عروج داشته و یا چون قطره آب در زمین فرو رفته است.

چرا که آنها با مشاهده تارهای عنکبوت بر دهانه غار، به یقین رسیدند که هیچ احدی به غار ورود نکرده است. لذا مسیر خود را جهت تعقیب پیامبر اسلام تغییر داده و از آنجا دور شدند.

                    پنهان شدن پیامبر (ص) در غار ثور

توقف در قبا و ساخت مسجد

در تاریخ شب اول ماه ربیع الاول پیامبر اسلام از شهر مکه بیرون آمده و در دوازدهم ماه ربیع الاول، هنگام ظهر به شهر یثرب رسید. لذا به شهر قبا وارد شده و نماز خواند.

آن حضرت به مدت ۱۰ روز در آنجا ماندگار شده و میهمان بنی عمرو بن عوف گردید. مردم آن طایفه بسیار اصرار کردند که رسول خدا مدت طولانی‌تری را در آنجا اقامت کرده و خانه‌ای را بنا کند. ولی آن حضرت علت متوقف شدن خودشان را در آن منطقه، انتظار برای پیوستن امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام، یگانه دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) و همراهانشان به آن حضرت عنوان کرده و درخواست مردم آن دیار را رد کردند.‌

بدین ترتیب ایشان مدتی را سپری کردند تا امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و همراهانشان به آن حضرت ملحق شدند.

در طی روزهای توقف در شهر قبا، نبی مکرم اسلام بیکار ننشسته و مسجد معروف قبا را احداث کرد.‌

لاکن در برخی از روایات تاریخی چنین مطرح شده که طراح و سازنده اولیه مسجد قبا، یکی از یاران پیامبر به نام عمار بن یاسر بوده است.

خداوند در قرآن کریم سوره توبه آیه ۱۰۸، مطالبی را در مقام مسجد قبا نازل کرده است:

« لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ؛ مسجدی که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده، سزاوارتر است که در آن (به نماز) ایستی.»

                        توقف در قبا و ساخت مسجد

آیات قرآن کریم در خصوص سالروز هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه

۱_ یکی از آیاتی که در خصوص مهاجرت پیامبر اسلام از مکه به شهر مدینه در قرآن کریم آمده، می‌توان به آیه ۴۰ سوره توبه اشاره کرد:

«إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کفَرُوا ثانِی اثْنَینِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ کلِمَهَ الَّذینَ کفَرُوا السُّفْلی وَ کلِمَهُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ؛

اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد، آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود، در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود میگفت:غم مخور، خدا با ماست. در این موقع، خداوند سکینه خود را بر او فرستاد و با
لشکرهایی که مشاهده نمی کردید، او را تقویت کرد و گفتار کافران را پایین قرار داد و سخن خدا بالا است و خدا عزیز و حکیم است.»

۲_ همچنین خداوند در آیه ۳۰ سوره انفال بدین شکل به هجرت پیامبر و ناکام ماندن مشرکین در برابر مشیت الهی اشاره داشته است:

« وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرینَ؛

هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند آنان با خدا از در حیله وارد می شوند خداوند حیله می کند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.»

۳_ در عین حال خداوند متعال در آیه ۲۰۷ سوره بقره نیز می فرماید:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ؛

و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است.»

منبع:

www.fardayetaze.ir

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۲:۱۵

2شهریور؛ آغاز هفته دولت

              هفته دولت,ترور شهیدان رجایی و باهنر,2 شهریور آغاز هفته دولت

از دوم تا هشتم شهریور ماه، هفته دولت نامگذاری شده است

 

2 شهریور؛ آغاز هفته دولت

انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت، هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد.

هفته دولت
در تاریخ هر ملت، فراز و نشیب‌های تلخ و شیرینی وجود دارد که تعیین‌کننده سرنوشت و سازنده فرهنگ آن ملت است. نظام جمهوری اسلامی در ایران به رهبری بزرگ مردی که جهان مانند او را کمتر به خود دیده است و همچنین جان‌فشانی فرزندان فداکار این مرز و بوم، حرکت خود را آغاز کرد. در این میان، شهادت دو شخصیت فداکار اسلام، رجایی و باهنر که به آتش کین منافقان سوختند، فصلی از شهادت را به نام «هفته دولت» در تاریخ انقلاب گشوده است.

علت نام‌گذاری چنین هفته‌ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت و مکتبی بود که پس از حاکمیت لیبرال‌ها بر کشور، عهده‌دار امور شد. این دولت در آن دوره بحرانی، بیش‌ترین حد تلاش و کوشش را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب از خود نشان داد، تا آنجا که جان خویش را سر آن نهاد.

مقام معظم رهبری درباره ویژگی‌های اخلاقی شهیدان رجایی و باهنر می‌فرماید: «شهید باهنر، مرد بی تظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمی‌فهمید در باطن و ذهن و اندیشه موّاج او چه می‌گذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسین‌ها و ایدئولوگ‌های انقلاب بود. نوشته‌های زیادی داشت و کتاب‌های زیادی را تنظیم کرده بود....ارتباطات نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی او ارزش زیادی قائل بودند... نقش شهید رجایی و باهنر در افشا کردن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنی صدر، بسیار برجسته بود. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنج‌های قلبی و غیرقابل افشایی که داشت، توانست، بنی صدر خائن را افشا و رسوا کند و به زمین بکوبد.

کارنامه شهیدان رجایی و باهنر
زمانی که دولت شهید رجایی از مجلس رأی اعتماد گرفت و کار خود را شروع کرد، مردم ناراضی و نگران از عملکرد دولت موقت، در پی نخست وزیری می‌گشتند که عقده قلب آنها را بگشاید و به انقلاب شور و هیجانی دوباره ببخشد. این در حالی بود که یک خط لیبرالیستی خطرناک در زیر نقاب‌ها و حجاب‌های گوناگون، می‌کوشید انقلاب اسلامی را از مسیر خود منحرف کند، آن را از حرکت باز دارد و به نابودی بکشاند. شهیدان رجایی و باهنر توانستند عشق و ایمان را به مردم ارزانی کنند و خدمات شایانی به همه مردم به ویژه محرومان ارائه دهند که برکات آن تا کنون نیز ادامه دارد.

مقام معظم رهبری، یک سال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی این حادثه می فرماید: ما امروز از این حادثه درس می گیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهداف خودش، حاضر است چهره‌هایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. ما می‌فهمیم که ضد انقلاب با چهره های منافقانه ای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کار شهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله، جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همه زیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد.

ما این حادثه را در تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشم ماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم، خودمان را برای سرنوشت افتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم.

امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمود: ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرت‌های عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی شود عقب راند؛...گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شده اند، در نظر همه ما عزیز و ارجمندند. آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه‌های نبرد با قدرت‌های فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند.

ارتباط دین و دولت در قرآن
در قرآن مجید، ارتباط تنگاتنگی میان دین و دولت وجود دارد. بر اساس آیات الهی، دولت امری است که در ذات دیانت نهفته است.

خداوند در قرآن مجید می فرماید: «خداوند مالک حکومت و دولت است و آن را به هر که بخواهد می دهد و از هر که بخواهد می گیرد». واژه ملک در این آیه، همان سلطنت و دولت است که در اصل از آن خداوند است و آن را به نیکان می دهد. منظور از دولت در این دسته از آیات، همان دولت الهی است که جنبه حقیقی دارد و مشروعیتش ذاتی است.

در اندیشه قرآنی، طبیعت جامعه بشری، نهایت کمال خود را می جوید و حرکت جوامع هم به همان سمت و سو است. این قاعده کمال نهایی، در همه جنبه‌های انسانی، اجتماعی، مدنی، اخلاقی و روانی جریان دارد و ناگزیر باید زندگی اجتماعی و مدنی انسان نیز به عالی ترین شکل خود دست یابد و همه استعدادهایی که در وجود آدمی نهفته است، آشکار شود و به هدف غایی زندگی برسد.

دولت، امانت الهی
قرآن کریم، حاکم و سرپرست اجتماع را، امین و نگهبان آن جامعه می‌داند. امام علی علیه السلام با الهام از این آیه، در نامه‌ای به حاکم آذربایجان می‌نویسد: «مبادا بپنداری حکومتی که به تو سپرده شده، شکاری است که به چنگت افتاده است؛ خیر، امانتی برگردنت گذاشته شده و بالادست تو، از تو حفظ حقوق مردم را می خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دل خواه، میان مردم رفتار کنی.» حضرت در جای دیگر، ضمن بخشنامه ای به مأموران مالیاتی خود می فرماید: به عدل و انصاف رفتار کنید. به مردم درباره خودتان حق بدهید. پر حوصله باشید و در برآوردن نیازهای آنها تنگ حوصلگی نکنید که شما خزانه داران رعیت، نمایندگان ملت و سفیران حکومتید.

بنابراین هفته دولت، فرصتی است تا عملکرد دولت‌ها که با اهداف بزرگی چون پایبندی کامل به دین خدا و اصرار بر اقامه الهی، عدالت طلبی، مبارزه با فساد، پاک دامنی، صداقت و صراحت و توجه به محرومان روی کار می‌آیند، برای مردم بیان شود.

دولت و توجه به محرومان
«در نظام اسلامی باید همه افراد جامعه، در برابر قانون و در استفاده از امکانات خدادادی میهن اسلامی، یکسان و در بهره مندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچ صاحب قدرتی، قادر به زورگویی نباشد و هیچ کس نتواند بر خلاف قانون، میل و اراده خود را به دیگران تحمیل کند.

طبقات محروم و پا برهنگان جامعه، مورد عنایت خاص دولت باشند و رفع محرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفه بزرگ دولت و دستگاه قضایی محسوب شود. هیچ کس به خاطر تمکن مالی، قدرت آن را نیابد در امور سیاسی کشور و در مدیریت جامعه دخالت و نفوذ کند، و هیچ تدبیری در جامعه، به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیا نینجامد. پابرهنگان، حکومت اسلامی را پشتیبان و حامی خود حس کنند و برنامه های آن را در جهت رفاه و رفع محرومیت خود بیابند».
منابع :
mop.ir

hawzah.net

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۲:۰۲

1شهریور؛ روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک

                   روز پزشک,1 شهریور روز پزشک,روز بزرگداشت ابوعلی سینا

اول شهریور، زادروز بوعلی سینا و روز پزشک

1 شهریور؛ روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک

ابوعلی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ۳۷۰ قمری (۱ شهریور ۳۵۹) در شهر بخارا به دنیا آمد.

روز پزشک

در ایران، اول شهریور ماه، همزمان با زادروز بوعلی سینا، به پاس تألیفات و خدمات وی، به علوم پزشکی و فعالیت وی در این رشته، و تجلیل از پزشکان، روز پزشک نام گذاری شده‌است. در کشورهای دیگر، روزهای دیگری، با توجه به رویدادهای محلی برای این مناسبت در نظرگرفته شده‌اند.

در فرهنگ اسلامی، ارزش دانش گرانقدر پزشکی و فعالیت حرفه ای طبیب تا بدان اندازه والا و عظیم است که طبیب مظهر اسم شریف محیی و احیاء گری معرفی شده است و همچنین در متن فرهنگ و حیات اجتماعی مردمان این مرز و بوم نیز طبیب و طبابت از جایگاه ویژه و اهمیت والایی برخوردار بوده است تابدان اندازه که بیماران و دردمندان نه فقط برای جستجوی تسکین و درمان دردهای جسمانی خویش، که بلکه در مقام مشاوره و هدایت جویی در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود به حکیم و طبیب متوسل می گردیده اند.

چرا که حکیم و طبیب در افق نگاه و قضاوت آنان شخصیتی مبـّرز و برخوردار از دانش فقهی و پزشکی و آراسته به فضائل والای اخلاقی بوده است و نماد برجسته و الگوی بارز چنین اندیشوران دلسوز وعالمان فرزانه در تاریخ پر فروغ این سرزمین، طبیب نامور و نابغه بزرگ ایرانی، شیخ الرئیس ابوعلی سینا بود که بدلیل ارتباطش با خدا و مکتب وحی نور حکمت الهی در دل او درخشید و به حکیم الهی تبدیل شد.

پزشکی ابن سینا

ابوعلی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ۳۷۰ قمری (۱ شهریور ۳۵۹) در شهر بخارا به دنیا آمد.

ابوعلی سینا، نه تنها یکی از بزرگ ترین فیلسوفان جهان، بلکه یکی از برجسته ترین چهره های تاریخ پزشکی در همه دوران هاست. مهم ترین اثر وی در پزشکی، کتاب قانون (القانون فی الطب) است که آن را پیش از سال 406 هجری قمری، یعنی در حدود 35 سالگی تألیف کرده است. این کتاب طی چندین سده، چه در سرزمین های اسلامی و چه در اروپای سده های میانه، همه کتاب های دیگر را در سایه خود نهاده بود.

اعتبار و شهرت کتاب قانون در محافل پزشکی جهان اسلام تا بدان جا رسیده بود که نظامی عروضی درباره آن چنین می گوید: «اگر بقراط و جالینوس زنده شوند، روا بُوَد که پیش این کتاب سجده کنند». البته ابن سینا به جز قانون، کتاب های دیگری هم در علم پزشکی نوشته است؛ کتاب هایی مانند الارجوزةٌ فی الطب که در قالب شعر نوشته شده و خلاصه مطالب کتاب قانون است، مقالة فی احکام الادویه القلبیه، رساله فی الفَصد، رساله فی القولنج و... .

               روز پزشک,1 شهریور روز پزشک,روز بزرگداشت ابوعلی سینا

حکیم ابوعلی سینا در سال ۳۷۰ قمری (۱ شهریور ۳۵۹) در شهر بخارا به دنیا آمد

ابن سینا و بحث و مناظره با دانشمندان
ابوعلی سینا در دوره ای درخشان از تمدن ایران زمین می زیست که دانشمندان چندی با او هم دوره بودند. ابن سینا از احوالات آن ها با خبر بود و بسیاری از ایشان، و از آن شمار ابوریحان بیرونی و ابوسعید ابوالخیر ملاقات، مناظره و نامه نگاری داشت.
می گویند هنگامی که ابن سینا، آن دانشمند عقل گرا، با ابوسعید ابوالخیر، آن عارف بزرگِ اهل کشف و شهود، به هم برخوردند، ساعت های بسیاری در اتاقی نشستند و جز به ضرورت از ن خارج نشدند و به مباحثه و مناظره پرداختند. چون بحث به پایان رسید و هر دو خارج شدند، به بوعلی گفتند: ابوسعید را چگونه یافتی؟ گفت: آن چه من می دانم، او می بیند. از ابوسعید هم پرسیدند: پورسینا را چگونه دیدی؟ گفت: آن چه ما می بینیم، او می داند.

فراز و نشیب زندگی ابوعلی سینا
ابوعلی سینا، زندگی یکنواختی نداشت. در مدت عمر او، وقایع و حوادث گوناگون و متعددی بر او گذشت که از وزارت و مشاور حکومت گرفته، تا دربه دری و آوارگی و تبعید خود خواسته و حتی زندان را دربرمی گرفت. ولی با وجود این، پورسینا خم به ابرو نیاورد و با جهد و تلاش، آثار گران سنگی به زبان های عربی و فارسی نوشت که گاه تا 450 عدد کتاب و رساله به او نسبت می دهند.

ابوعلی سینا در دو هفته آخر عمر پر بار خویش، به اطعام فقیران پرداخت و بردگان را آزاد ساخت و تمام قرآن را هر سه روز یک بار تلاوت کرد تا سرانجام در 58 سالگی، در روز جمعه اول رمضان سال 428 هجری قمری، مطابق 28 خرداد ماه 416 هجری شمسی در همدان بدرود حیات گفت و بدین سان، شمع زندگی یکی از درخشان ترین چهره های علم و حکمت جهان خاموش شد.

ارزش پزشکی
هر اندازه موضوع علمی پر اهمیت و هدف آن مقدس تر باشد، آن علم هم از ارزش و اهمیت بیش تری برخوردار خواهد بود. موضوع دانش پزشکی بدن انسان، و هدف آن تأمین سلامت و تندرستی آدمی است، و اهمیت این موضوع و هدف از دیدگاه اسلام بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا اسلام تا آنجا به سلامت انسان اهمیت می دهد که اگر تکلیف واجبی به تندرستی آدمی لطمه بزند، نه تنها انجام آن از نظر شرع لازم نیست، که در چنین شرایطی انجام آن حرام خواهد بود.

در اسلام، علم پزشکی همتای علم دین، ارزشمند به شمار آمده است؛ چنان که امام علی علیه السلام فرمود: «دانش بر دو نوع است: دانش دینی و دانش بدن و سلامت آن». که اولی در تعدیل و سلامت روح آدمی می کوشد و دومی برای تندرستی و صحّت جسمی انسان تلاش می کند.

نیاز به پزشک ماهر
پزشکی حرفه ای است که در هیچ دوره ای، مردمان از آن بی نیاز نبوده و نیستند. تا دنیا، دنیاست، بیماری در آن فراوان یافت می شود و بیماران هم چاره ای جز مراجعه به پزشک و درمان ندارند. حضرت امام صادق علیه السلام در حدیثی گهربار، مردمان را از سه گروه بی نیاز نمی داند، ایشان می فرماید: «اهل هیچ سرزمینی از وجود سه طایفه و گروه که در کار دنیا و آخرتشان به آنان پناه برده می شود، بی نیاز نیستند و اگر آن ها را نداشته باشند، بی بهره و سرگردان می شوند: فقیه دانشمند پرهیزکار، زمامدار نیکوکارو مورد اطاعت، و پزشک ماهر و مورد اعتماد».

نکته جالب در این فرمایش گران قدر این است که فقیه امور آخرتی مردمان را عهده دار است، زمامدار هم امور دنیایی آن ها را سر و سامان می بخشد و پزشک با تامین سلامت جسمی مردمان، آن ها را برای امور دنیوی و اخروی آماده و سرحال نگه می دارد.

راز داری در حرفه پزشکی
راز داری، از وظایف اخلاقی و دینی هر مسلمانی است. در حدیثی آمده است: «راز برادر مسلمان خود را به دیگران بازگو کردن، خیانت است». این فریضه اخلاقی در مورد پزشک، بنا به اقتضای شغلی، از اهمیت بیش تری برخوردار است؛ زیرا با ایجاد اعتماد، بیمار با خیال آسوده، بیماری خویش را بیان می کند و درمان را آسوده می سازد. حضرت علی علیه السلام در این مورد می فرماید: «کسی که زوایای پنهان بیماری اش را کتمان کند، پزشکش از معالجه وی عاجز می ماند».

در این خصوص، در سوگندنامه پزشکی بقراط حکیم آمده است: «آنچه در حین انجام دادن حرفه خود، و حتی خارج از آن، درباره زندگی مردم خواهم دید یا خواهم شنید، که نباید فاش شود، به هیچ کس نخواهم گفت؛ زیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینه اسرار سپرد».

نیک خلقی در حرفه پزشکی
چهره باز پزشک و خوش خلقی اش، نیمی از درمان است و زبان خوش او، دوای بیمار. پزشک بداخلاق، تحمّل شنیدن درد دل و سخنان بیمار را ندارد و به او فرصت سخن گفتن نمی دهد و این، باعث درمان ناموفق می شود، ولی نیک خلقی، هم باعث آرامش و راحتی پزشک است و هم بیمار او. امام علی علیه السلام در روایتی گهربار، از پزشک به عنوان رفیق نام برده و می فرماید: «به مانند پزشکی رفیق باش که دوا را آن جا و آن گونه ای قرار می دهد که مفید باشد». پس بر پزشک است که با نیک خلقی، در دل بیمار جا باز کند و خود را رفیق و همدم او بداند، تابیمار هم او را یار و دوست خود بداند و از او کمک بطلبد.

منابع :

iec-md.org

hawzah.net

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۵۴

28مرداد؛ سالروز فاجعه آتش زدن سینما رکس آبادان

                   سینما رکس آبادان,آتش زدن سینما رکس آبادان, 28 مرداد سالروز آتش زدن سینما رکس آبادان

آتش سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد سال 1357

28 مرداد؛ سالروز فاجعه آتش زدن سینما رکس آبادان

سینما رکس آبادان در شب هنگام ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ و در حین نمایش فیلم گوزن‌ها دچار آتش‌سوزی گردید و قریب به اتفاق حاضران در سینما زنده در آتش سوختند. تحقیقات حاکی از عمدی بودن حریق بود.

چگونگی آتش سوزی در سینما رکس آبادان

ساعت از 21:30 روز 28 مرداد 1357، می گذشت که تماشاگران فیلم سینمایی گوزن ها ساخته مسعود کیمیایی، در سینما رکس آبادان، متوجه آتش سوزی می شوند؛ همه به سوی درهای خروجی سالن هجوم می برند اما تمام درهای سالن قفل است. کم کم آتش فراگیر می شود. تمام 600 نفر حاضر در سینما منتظر رسیدن کمک از بیرون درهای سالن هستند اما ظاهرا خبری نیست.

به گفته یکی از کاگران سینما کپسول های آتش نشانی سینما خراب بوده و امکان استفاده از آنها نبوده است. مردم سعی می کنند که به هر وسیله ای به کمک محبوسان در سالن بشتابند ولی با کمال تعجب مامورین با ضرب و شتم و باتوم مانع از این کار می شوند. حتی یکی از شاهدان حاضر می شود داوطلبانه با ماشین به درهای سینما هجوم برد و با شکستن درها  مردم داخل سینما را نجات دهد اما از این کار هم جلوگیری می شود.

               آتش زدن سینما رکس آبادان,سینما رکس آبادان,28 مرداد سالروز آتش زدن سینما رکس آبادان

نمای درون سینما رکس آبادان پس از آتش سوزی

 به‌محض‌ اطلاع‌ شهربانی‌ از حریق‌ مراتب‌ تلفنی‌ به‌ آتش‌نشانی‌ پالایشگاه‌ آبادان‌ در ساعت‌22/22 اعلام‌ و وسایل‌ اولیه‌ آتش‌نشانی‌ در محل‌ حاضر می‌شوند و برای‌ اطفای‌ حریق‌سعی‌ می‌نمایند. شیر واقع‌ در فاصله‌ی‌ 60 متری‌ سینما به‌ علّت‌ شکستگی‌ قابل‌ استفاده‌نبوده‌، مجدداً به‌ شیر آب‌ خیابان‌ زند که‌ به‌ فاصله‌ی‌ 160 متری‌ سینما می‌باشد مراجعه‌،ولی‌ به‌ علت‌ آن‌ که‌ با موزاییک‌ مفروش‌ بوده‌ قابل‌ استفاده‌ نگردیده‌. بالاجبار به‌ شیر آب‌خیابان‌ امیری‌ که‌ 160 متری‌ است‌ و در نبش‌ بازار و در جهت‌ مخالف‌ لوله‌کشی‌ می‌باشد، ولی‌ این شیر هم ‌ به‌ علّت‌ نبودن‌ آب‌ و فشار کافی‌ قابل‌ استفاده‌ نیست.

لذا از تانک‌ 4هزار لیتری‌ ماشین‌ آتش‌نشانی‌ شرکت‌ نفت‌ آب‌ گرفته‌ و شروع‌ به‌ اطفا می‌نمایند. بنابراین عملیات نجات ‌در حدود پانزده‌ دقیقه‌ به تاخیر می افتد و همین سبب می شود که اکثر حضار سینما،پشت درهای بسته زنده زنده در آتش بسوزند.

فردای آن روز تیتر اول تمام روزنامه های ایران و حتی جهان خبر فاجعه بزرگ سینما رکس آبادان بود. آمار های متفاوتی از تعداد کشته شدگان ارائه شد: 377 نفر، 430 و  600 نفر. آنچه مسلم است این که در آن شب 650 نفر بلیط تماشای فیلم را خریداری کرده بودند و منابع رسمی دولتی تا 377 کشته را تایید کرد. تنها 10 نفر توانستند با شکستن یکی از درهای خروجی از راه پشت بام خود را نجات دهند.

                       سینما رکس آبادان,آتش زدن سینما رکس آبادان, 28 مرداد سالروز آتش زدن سینما رکس آبادان

نمای درون سینما رکس آبادان پس از آتش سوزی

از همان صبح بعد از حادثه، زمزمه ها درباره دلایل آتش سوزی آغاز شد. بی تردید این فاجعه یک حادثه و تصادف نبوده است. دولت بلافاصله پای خرابکاران مذهبیِ مخالف رژیم را پیش می کشد. شخصی را دستگیر کرده و خبر از محاکمه مسئولین سینما داده شد. ماجرا به حدی ساختگی بود که حتی بازپرس‌ پرونده‌ آقای‌صرافی‌ و دادستان‌، علی رغم تمام فشارها، حاضر نمی شوند که متهم دستگیر شده را گناهگار معرفی کنند.

علما و بزرگان بلافاصله با صدور پیام های تسلیت، انگشت اتهام به سوی دولتمران دراز می کنند. در شهرهای مختلف نیز مردم  مراسم باشکوهی در بزرگداشت کشته شدگان سینما رکس و محکومیت این فاجعه برگزار می کنند.

به هر حال شواهد موجود در همان زمان و رو شدن اسناد پس از انقلاب، شکی بافی نگذارد که فاجعه سینما رکس، کاری سازمان یافته از سوی عمال رژیم پهلوی بوده است. اما نکته مهم این است که چرا رژیم دست به چنین کاری زد.

چند ماهی قبل از مرداد 57، اعتراضات و تظاهرات مردم در مخالفت با شاه در این شهر و آن شهر شروع شده بود. تهران، تبریز، قم، مشهد و... دستخوش نا آرامی بود. رژیم پهلوی که از اوجگیری این اعتراضات و تظاهرات می‌ترسید و می‌خواست به هر قیمت قدرت خود را حفظ کند، هر جا لازم می‌آمد سرکوب می‌کرد و دست به خشونت می زد. اعتراضات اوج می‌گرفت، و کم کم شعار «مرگ بر شاه» همه جا طنین می‌انداخت، اما در آبادان مبارزه به شکلی دیگر جریان داشت.

رژیم شاه نسبت به خوزستان و به ویژه شهرهای نفت خیز مثل اهواز، گچساران، امیدیه، آبادان و خارک، حساسیت ویژه‌ای داشت. وجود پالایشگاه نفت و صنایع پتروشیمی در آبادان، موقعیت و اهمیت اقتصادی ویژه‌ای برای این شهر ایجاد کرده بود.

سابقه سالها مبارزات کارگری علیه شرکتهای استعماری، تأثیر این حرکات بر جنبشهای کارگری دیگر شهرهای ایران، آشنایی نسبی مردم آبادان با مظاهر فرهنگی و شیوهء زندگی مردم سایر نقاط جهان ـ( آبادان سالها مرکز بارگیری نفتکشها و تخلیهء کالای کشتیهای باری بود که از همه جای دنیا می‌آمدند.)، امکانات و شرایط متفاوتی که کارگران نفت آبادان از آن برخوردار بودند؛ امکانات تفریحی، آموزشی و رفاهی...، همه عواملی بود که در میان شهرهای ایران، موقعیتی خاص برای آبادان ایجاد کرده بود.

بدین سان در آبادان، همواره مبارزه در سطوح مختلف‌ ـ کارگران، دانشجویان و دانش آموزان، معلمان و کارمندان ـ به اشکال گوناگون و از جمله نامه‌نگاری و طومارنویسی برای مطالبات صنفی و رفاهی جریان داشت.  این فضا با وجود نا آرامی های اخیر کشور برای آبادان خیلی مطلوب نبود.

                    آتش زدن سینما رکس آبادان,سینما رکس آبادان,28 مرداد سالروز آتش زدن سینما رکس آبادان

پیکر بی جان کشته شدگان در آتش سوزی سینما رکس آبادان

سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم  شهری با این ویژگی و اهمیت، به زعم عمال رژیم، می توانست سبب جلوگیری از بروز نا آرامی و به تعبیر دیکر مانع کشیده شدن اعتراضات مردمی به این منطقه شود. از سوی دیگر با متهم کردن گروه های مذهبی و انقلابی به طراحی و اجرا این فاجعه که از نظر تمام اقشار مذهبی و غیر مذهبی، یک فاجعه ضد انسانی به حساب می آمد، موجبات بد بینی مردم به جنبشی فراهم می شد که رهبری آن در دست گروه های مذهبی بود.

اما هوشیاری مردم، تدبیر مراجع و علما و ناشی گری رژیم در سازماندهی این حادثه، سبب شد که کشتار سینما رکس نه تنها رژیم را در دست یافتن به اهدافش ناکام گذارد بلکه برعکس سبب شعله ور تر شدن آتش خشم مردم نسبت به نظام ستم شاهی شد. مردم در شهر های مختلف برای بزرگداشت کشته شدگان آبادان مراسم بزرگداشت برگزار کرده و آنها را قربانیان ظلم رژیم دانستند. بعدها در جریان حرکات انقلابی مردم، همین کارمندان پالایشگاه ها نقش بسیار بزرگی در فلج کردن چرخ های دولت پهلوی و پیروزی نهضت اسلامی ایرانیان  بر عهده داشتند.
منبع : tebyan.net

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۴۹

28مرداد؛ سالروز کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق

                        کودتای 28 مرداد, کودتای 28 مرداد سال 1332, سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

کودتای ۲۸ مرداد در دوازدهمین سال حکومت پهلوی دوم به وقوع پیوست

 

28 مرداد؛ سالروز کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق

- کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا بر ضدّ دولت محمد مصدق در 28 مرداد ۱۳۳۲ به انجام رسید و در پی موفقیت کودتا و سقوط کابینه دوم دولت ملی دکتر مصدق، سرلشکر فضل‌الله زاهدی عهده‌دار تشکیل کابینه جدید شد.

نخست وزیری دکتر مصدق و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت

تابستان سال ۱۳۲۰ در میانه جنگ جهانی دوم، نیروهای بریتانیا و شوروی وارد ایران شدند. رضاشاه پهلوی عملاً از کشور تبعید شد و محمدرضا به جای پدر بر تخت سلطنت نشست. عدم اقتدار نسبی شاه جوان، بویژه در سال‌های ابتدایی، به تنش میان نیروهای سیاسی و تزلزل نهادهای قدرت دامن می‌‌زد.

در فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰، یعنی دهه اول سلطنت محمدرضا شاه، حدود پانزده بار نخست‌وزیر عوض شد؛ افرادی چون احمد قوام‌السلطنه، علی سهیلی، محمد ساعد، ابراهیم حکیم‌الممالک و عبدالحسین هژیر در این دوران به مقام نخست‌وزیری رسیدند.

از سوی دیگر، با پایان جنگ دوم جهانی جنبش‌های استقلال‌ طلب در دنیا رو به گسترش بودند و در ایران نیز نگاه ملی‌گرایانه جایگاه ویژه‌ای در سیاست پیدا می‌‌کرد. در همین شرایط بود که جبهه ملی ایران در سال ۱۳۲۷، با ائتلاف طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی که شاید تنها در نگاه ملی‌گرایانه خویش مشترک بودند، تأسیس شد. یکی از پایه‌های اصلی این جبهه دکتر محمد مصدق بود.

رویارویی دکتر مصدق با بریتانیا در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی موضوع تازه‌ای نبود. سال ۱۳۰۲، در دوره تصدی وزارت امورخارجه در کابینه مشیرالدوله نیز مصدق با آنچه بریتانیا منافع خود در ایران می‌‌دانست، به مخالفت پرداخته بود. بلافاصله پس از مشیرالدوله، رضاخان سردار سپه به نخست‌وزیری رسید و مصدق از قدرت فاصله گرفت.

                              کودتای 28 مرداد, کودتای 28 مرداد سال 1332, سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

دکتر محمد مصدق

ظهور مجدد و مؤثر مصدق در عرصه سیاست ایران تنها پس از اشغال کشور و برکناری رضاشاه از سلطنت ممکن شد. در اولین انتخابات پس از رضاشاه (دوره چهاردهم مجلس شورای ملی)، مصدق بیشترین رأی را در تهران کسب کرد و با تلاش او طرحی در مجلس تصویب شد که به دولت اجازه نمی‌داد در حین اشغال در مورد نفت با خارجی‌ها مذاکره کند. یکی از نقاط مهم حیات سیاسی مصدق انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بود که اعتراض به وقوع تقلب‌های گسترده در آن، برخی ملی‌گرایان و مخالفان دربار را بیش از پیش به هم نزدیک کرد.

جبهه ملی نیز به کمک معترضانی چون محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تأسیس شد که ورودشان به مجلس شانزدهم (در دور دوم انتخابات) راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری مصدق، ملی‌ شدن نفت ایران از طرح به قانون بدل شد. جو میهن‌پرستی و بیگانه‌ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخست‌وزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزم‌آرا توسط فدائیان اسلام زنگ خطر دیگری بود هم برای شاه، هم برای کسانی که «خائن» و «مزدور بیگانه» نامیده می‌‌شدند. حسین علاء هم که به جای نخست‌وزیر مقتول نشست، چاره‌ای جز برخاستن زود هنگام و سپردن کرسی وزارت به مصدق نیافت.

دغدغه و برنامه اصلی دولت مصدق به اجرا درآوردن قانون ملی شدن صنعت نفت بود. از آن پس مذاکرات پی در پی بریتانیایی‌ها و میانجی‌گری امریکایی‌ها بی‌نتیجه ماند و حتی شکایت انگلیس به دیوان لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز تأثیری بر روند ملی شدن نفت ایران نگذاشت. مصدق در لاهه و نیویورک به دفاع از حق مالکیت مردم بر منابع سرزمین خود پرداخت.

پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران دکتر مصدق به نخست‌وزیری رسید. او برنامه خود را اجرای این قانون (و نیز اصلاح قانون انتخابات) اعلام کرد. مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس شروع شد. شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار داشت. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید کرد و کار‌شناسان و مدیران این شرکت ناچار از ترک ایران شدند. دولت بریتانیا از ایران به شورای امنیت شکایت کرد. شورا رسیدگی به این شکایت را به دیوان بین‌المللی لاهه ارجاع کرد. دکتر مصدق دادگاه بین‌المللی را برای رسیدگی به این مساله که امری مربوط به حق حاکمیت ایران بود صالح ندانست. دیوان نیز بالاخره به عدم صلاحیت خود رای داد. بدین ترتیب بریتانیا و شرکت نفت نتوانستند از مجراهای قانونی بین‌المللی با ملی شدن نفت ایران مقابله کنند.

                         کودتای 28 مرداد, کودتای 28 مرداد سال 1332, سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

محمدرضا شاه و سرلشکر زاهدی

استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری
پس از برگزاری انتخابات دوره هفدهم و افتتاح مجلس شورای ملی و بازگشت دکتر مصدق از دادگاه لاهه و در بحبوحه مبارزات نهضت ملی شدن نفت‌، با وجود اظهار تمایل اکثریت نمایندگان مجلس جدید به نخست‌وزیری مجدد دکتر مصدق‌، ناگهان وی از سمت خود استعفا داد. علت این امر کارشکنی‌های اقلیت مجلس‌، تحت رهبری سیدحسن امامی‌، عدم ابراز تمایل مجلس سنا به زمامداری دکتر مصدق و اختلاف بر سر درخواست اختیارات بیشتر برای نخست‌وزیر بود.

دکتر مصدق مصمم بود اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه بگیرد «تا دخالت دربار در آن کم شود و کار‌ها در جهت صلاح کشور پیشرفت کند....» واکنش شاه در برابر این پیشنهاد چنین بود: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.» مصدق در پاسخ فوراً گفت که در این صورت استعفا خواهد داد. شاه از دادن مقام وزارت جنگ به نخست‌وزیر امتناع کرد، دکتر مصدق استعفا داد و احمد قوام به نخست‌وزیری رسید.

قیام مردم در ۳۰ تیر۱۳۳۱ و نخست وزیری مجدد دکتر مصدق

قیام مردم در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ زمینه‌های لازم برای نخست‌وزیری مجدد دکتر محمد مصدق را فراهم ساخت. این دومین دوره حکومت مصدق بود. وی در ‌طی ۱۵ ماه از اردیبهشت ۱۳۳۰ تا ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ توانسته بود حقانیت ایران را در مجامع بین‌المللی در خصوص ملی شدن صنعت نفت اثبات نماید،‌ اما در‌‌ همان مقطع با توطئه‌های بزرگی از جانب دولت‌هایی که دستشان از منابع نفتی و سرمایه‌های مردم ایران کوتاه شده بود مواجه گردید.

دکتر مصدق توانست در مقابل این فشار‌ها نیز مقاومت کند. با رفراندم و انحلال مجلس دیگر معلوم بود که مخالفان باید دست از اقدامات قانونی بردارند و رو در رو مصدق را ساقط کند. اما در همین مورد هم آنان سعی در حفظ ظاهری قانونی داشتند و با همراه کردن شاه، دستخط‌هایی از او برای عزل دکتر مصدق و نصب سرلشکر زاهدی به نخست‌وزیری گرفتند. دکتر مصدق که صدور فرمان عزل را خلاف روح قانون اساسی و حکومت مشروطه می‌دانست از قبول آن سرباز زد و مخالفان دست به کودتا زدند.

                   کودتای 28 مرداد, کودتای 28 مرداد سال 1332, سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

درگیری و اغتشاش خیابانی بین موافقان و مخالفان مصدق در کودتای 28 مرداد سال 1332

کودتای ۲۵ مرداد سال 1332
نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و آمریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخست‌وزیری بود. اشرف پهلوی که به درخواست مصدق به خارج از کشور رفته بود با مقامات آمریکائی و انگلیسی در سوئیس دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد.

شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمان‌ها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضاء کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند. فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زره‌پوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند.

مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلاً به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد. صبح ۲۵ مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفت و ناموفق بود. کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.

کودتای 28 مرداد سال 1332

رئیس دفتر تیمسار فضل‌الله زاهدی که از اعضای سازمان نظامی مخفی حزب توده بود، برنامه کودتا را سه روز قبل از کلیدخوردن کودتای ۲۸ مرداد به حزب توده ایران اطلاع داده بود. از این روی حزب توده شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستان‌ها به نفع محمد مصدق کرد. در این بین گروهی نیز به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات اسلامی و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیس‌جمهور شدن مصدق را مطرح کردند. مصدق که تظاهرات را در خدمت طرفداران سلطنت می‌دانست، دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد.

                     کودتای 28 مرداد, کودتای 28 مرداد سال 1332, سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

خودروهای نظامی ارتش کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در تهران

از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند. با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جوّ به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در آمریکا نشان می‌دهد که در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضل‌الله زاهدی مخفی شده یا به آمریکاییها پناه برده بودند.

چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانکها دفتر نزدیکان به مصدق و روزنامه‌های هوادار او را غارت کردند. در این میان، دفتر حزب توده نیز از یورش «شاهدوستان» و «کمونیسم ستیزان» در امان نماند. دولت مصدق و حتی حامیان او در ارتش واکنشی به این تحولات نشان ندادند.

روایتهای متعددی از دلایل بی تحرکی مصدق و هواداران او شده‌است: جدی نگرفتن خطر، ضعف در تصمیمگیری بموقع، عدم ارتباط مناسب در سطوح بالا یا فرسودگی توأم با نا امیدی مصدق و یارانش، نمونه‌هایی از این روایات است. به هر روی، ساعاتی پس از ظهر درگیریهای بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او کشیده شد. عده اندکی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی کودتا مقاومت کردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود. در ساعات پایانی روز، مقاومت در اطراف خانه نخست وزیر هم شکسته شد، جمعیت خانه مصدق را غارت کردند و او از طریق بام خانه‌اش جان به در برد.

عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهائی از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسیج کردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابان‌های تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعد از ظهر خیابان‌ها در کنترل اوباشی بود که به طرفداران مصدق حمله می‌کردند. دفترهای احزاب و نشریات طرف‌دار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش کشیده شد.

              کودتای 28 مرداد, کودتای 28 مرداد سال 1332, سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

تهران در کودتای 28 مرداد 1332

منزل دکتر مصدق نیز با تانک و مسلسل مورد حمله نیروهای نظامی کودتا قرار گرفت و مصدق دستور عدم مقاومت به نیروی محافظ نخست‌وزیری داد و در خانه همسایه‌اش پناه گرفت. اوباش و نظامیان به غارت منزل دکتر مصدق پرداختند. میراشرافی فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی را از رادیو خواند. سرلشکر زاهدی که در این مدت نزد مأموران آمریکائی مخفی بود از مخفیگاه به در آمد. مردم با سکوت و حیرت این رویدادها را ناظر بودند. نه مصدق، نه طرفداران مصدق و نه حزب توده که وعده «تبدیل کودتا به ضد کودتاً را در روزهای گذشته می‌داد اقدامی برای مقابله نکردند و کودتا پیروز شد.»

بعد از کودتای 28 مرداد
از نخستین دقایق صبح روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ مأمورین فرمانداری نظامی، رکن دوم و اداره کل شهربانی دست به بازداشت عده زیادی از همکاران محمد مصدق، اعضاء جبهه ملی، نمایندگان مستعفی و روزنامه‌نگاران و اعضاء حزب توده زدند.

از طرف سرلشکر فضل الله زاهدی اعلامیه‌ای صادر و متذکر شد «در حفظ جان دکتر مصدق از هیچ گونه اقدامی کوتاهی نخواهد شد. از این رو مقتضی است ظرف ۲۴ ساعت خود را به شهربانی معرفی نماید.» زاهدی فرمانده کودتا به محمدرضا شاه تلگرافی زد و از وی خواست تا به ایران باز گردد، شاه نیز در جواب فضل الله زاهدی اعلام کرد بی درنگ به ایران باز می‌گردد.

در روز ۲۹ امرداد ۱۳۳۲ در تمام شهرهای ایران حکومت نظامی برقرار شد. همچنین در این روز عده زیادی از افسران که از عوامل کودتا بودند ترفیع درجه پیدا کردند از جمله سرهنگ نعمت الله نصیری، سرهنگ تیمور بختیار و سرهنگ عباس فرزانگان درجه سرتیپی گرفتند. پس از کودتا به دستور فرمانداری نظامی از انتشار روزنامه‌های حامی مصدق و حزب توده جلوگیری شد.

پس از کودتا سرلشکر زاهدی امور دولت را در دست گرفت. دکتر مصدق در روز ۲۹ مرداد خود را به زاهدی تسلیم کرد و بازداشت شد. فرمانداری نظامی به ریاست سرتیپ تیمور بختیار به تعقیب و دستگیری و شکنجه مخالفان پرداخت.مذاکرات نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت آمریکائی و اروپائی شروع شد که در آخر به قرارداد کنسرسیوم منجر شد. کمک‌های مالی آمریکا به دولت ایران رسید و در تقویت حکومت تازه پهلوی مؤثر افتاد.

             کودتای 28 مرداد, کودتای 28 مرداد سال 1332, سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

محاکمه دکتر مصدق در دادگاه نطامی بعد از کودتای 28 مرداد

محاکمه دکتر مصدق پس از کودتای 28 مرداد

دکتر مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در دادگاه نظامی محاکمه شد و علی‌رغم دفاعیهٔ مستندی که از کارها و دیدگاه‌های خود ارائه کرد، به سه سال زندان محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، به دستور محمدرضا پهلوی، دکتر مصدق به ملک خود در قلعه احمدآباد (مصدق) تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید دولت در انزوا زیست؛ تا این که سرانجام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان در ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.

منابع :

tarikhirani.ir

fa.wikipedia.org

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۴۴