انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت

انجمن اسلامی همسران و فرزندان شاهد استان اردبیل

کاربران گرامی خوش آمدید
در این وبلاگ شما می توانید به زندگی نامه، وصایا و تصاویر شهدا و مقالات در موضوع شهید وشهادت و تبلیغ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت دسترسی پیدا کنید.

بایگانی

۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا

          

 «تکریم شهیدان به آن است که این ملت هرگز در برابر سلطه گران مستکبر سرخم نکنند. یاد شهیدان باید همیشه در فضای جامعه زنده باشد» مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)

           

ما بعد از شما هیچ نکردیم…

چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .

پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .

کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود

دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید :

چرا آلاله آنقدر سرخ است

چرا کسی نپرسید مزار حاج حسین بصیر کجاست

و چرا شهید محمدرضا در قبر خندید

چرا وقتی که گفتیم :

یک گردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد

چرا وقتی گفتند :

تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید

چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند

وقتی که گفتیم بعد از پانزده سال پیکر شهیدی را سالم از زیر خاک بیرون آوردند کسی تعجب نکرد

ولی با نام حقوق بشر حق را پایمال کردند

چرا نمی دانیم شیمیائی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است

شاید ما نیز از تاولهای بدنشان می ترسیم که روزی بترکد و ما نیز شیمیائی شویم .

شاید اگر رنج آنها را می دیدیم درک می کردیم که چطور میشود یک عمر با درد زیست

نمیدانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!

ای شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم .

آن ندای یا حسین (ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد.

یادتان هست که به دختران این کشور گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .

 آیا دختران ما امانت دار خوبی بودند و خونتان را فرش راه رهگذران نکردند .

یادتان هست هنگامی که گفتید :

رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگوئید که بر یاران خمینی (ره ) چه گذشت

 رفتید ولی یادمان رفت که حتی یادمانتان را در یک هفته برگزار کنیم .

جایتان خالی اینجا عده ای فرهنگ شهادت را خشونت طلبی می نامند و شهید را خشونت طلب

وقتی حکایت شما را گفتیم فقط پچ پچی سر دادند و رفتند تا صلح را در کتاب جنگ و صلح تولستوی جستجو کنند.

رفتند تا با نام شهید کیسه بدوزند ولی نفهمیدند که چطور بسیجیان همپای امامشان جام زهر را نوشیدند و

چقدر سخت بود.

دیگر کسی نیست تا قلب رهبر امت را شاد کند.

عده ای مصلحت دیدند که مقابل توهین به اسلام و شهید سکوت کنند ولی ما مصلحت خویش را در خون رقم

زدیم .

راست گفته اند :

که بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و ما عمری است که بهانه بهشت را میگیریم .

آری!!!میدانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید ,

میدانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید

, ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم و پای

صحبت مادر سه شهید محمدزاده بنشینیم , تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها

عشق , تنها میداندار این عرصه است .

امروز کسانی از شهیدان سخن می گویند که از دیدن فشنگ نیز واهمه دارند.

کسانی دم از شهادت می زنند که با شنیدن صدای آژیر تا کفشهایشان زرد می شود

ولی در میدان عمل جز سکوت چیزی از آنها نمی بینی

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »

ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا که خون آنان است که می تپد.

و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .

مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند.

یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که

« بعد از شهدا چه کردیم »


   

امیر حاج امینی بیسیم چی گردان انصار لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) از جمله دلاورمردان عرصه دفاع مقدس است.

وی در تاریخ ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و در کربلای شلمچه در جنوب کانال پرورش ماهی به شهادت رسیدند.

این عکس ازجمله تاثیرگذارترین عکس های گرفته شده از شهدای دفاع مقدس است.


        

مادرشهید محمدرضا حقیقی می گوید:سه روز پس از خاکسپاری، محمدرضا را در خواب دیدم؛ گفتم:

محمدرضا، مگر تو شهید نشدی؟ گفت:«بله» گفتم: پس چرا خندیدی؟ گفت: «من هر چیزی را که در آن دنیا و

این دنیا بهتر از آن و بالاتر از آن و قشنگ تر از آن نیست، دیدم به همین دلیل خندیدم.» این جمله را که گفت از

خواب بیدار شدم…


     

محمد رضا شفیعی در ۱۴ سالگی به جبهه‌های نبرد رفته و در عملیات‌های بسیاری شرکت می‌کند که چندین بار نیز مجروح می‌شود اما سرانجام در عملیات «کربلای ۴» و پس از مجروح شدن ، اسیر می‌شود که ۱۱ روز پس از اسارت به دلیل عفونت شدید در ناحیه شکم به درجه شهادت نائل می‌شود.

جسد شهید محمد رضا شفیعی پس از شهادت آنچنان تازه و معطر می‌ماند که صدام به سربازان خود دستور می‌دهد که جنازه این شهید را در برابر آفتاب قرار دهند تا بپوسد و وقتی این کار نیز به سرانجام نرسید دستور می‌دهد که بر روی پیکر این شهید اسید بپاشند که با این کار نیز آسیبی به بدن شهید نمی‌رسد و جسد تازه و معطر این شهید بعد از گذشت ۱۶ سال به وطن برمی گردد…


عکس مربوط است به ۲۱ دی ماه سال ۶۵، سومین روز عملیات کربلای پنج در شلمچه است؛ وقتی که

گروهی از نیروهای ایرانی در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس حصیبی

(شهید سمت چپ در عکس) و علی شاه آبادی (شهید سمت راست که یکی از سمینوف چی های دسته

ادوات بوده)، کنار هم نشسته بودند که تیر سمینوف عراقی می خورد به سر حصیبی و رد می کند و می

خورد به سر دومی. سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند…


       

طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد…

یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود.

لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود.

معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است.

اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود.

پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. ۵۵۵ و ۵۵۶ .

فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند.

معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند.

در کامپیوتر به اسامی مراجعه کردیم .

دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است.

پدری سر پسر را به دامن گرفته است.

شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر

تنگه بابلسر

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۰۱

14 اسفند سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق

دکتر محمد مصدق استاد دانشگاه، سیاستمدار، دولتمرد و ایراندوست نامدار، دشمن سرسخت استعمار ملل و سلطه گری، رهبر جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران و رئیس دولت در سالهای 1330، 1331 و پنج ماه اول سال 1332 چهاردهم اسفند 1345 در بیمارستان نجمیه تهران (خیابان حافظ ـ کمی پایین تر از خیابان جمهوری اسلامی) فوت شد و دولت وقت اجازه برگزاری مراسم ترحیم او را نداد و جز یک اعلامیه چند سطری دولتی، مطبوعات از انتشار هرگونه خبر و مطلب دیگر در آن زمینه ممنوع شده بودند.

هدف دولت وقت برگرفتن خاطره اندیشه و کارهای این بزرگمرد تاریخ مشرق زمین از اذهان ایرانیان بود. با وجود این، بسیاری از ایرانیان پس از آگاه شدن از فوت مصدق لباس سیاه پوشیدند و اشک ریختند، بیشتر معلمان کشور در کلاس های درس خود یک دقیقه سکوت اعلام کردند و شماری از آنان، به خاطر این عمل احضار و بازجویی و دارای پرونده (اصطلاحا سیاه) شدند.

از آنجا که پانزدهم اسفند 1345 (روز پس از وفات مصدق) گروهی از مردم تهدید کرده بودند که درصورت مخالفت با برگزاری مراسم ترحیم عمومی، با پوشیدن لباس مشکی و یا گفتن تسلیت به یکدیگر با صدای نسبتا بلند ماتم خواهند گرفت؛ ساواک خبرچین های خود را مامور پرونده سازی، مخصوصا در مدارس و سازمانهای دولتی کرده بود تا هرکس از دکتر مصدق یاد کند و لباس مشکی پوشیده باشد نامش را گزارش کنند و بعدا دستگیر شود.

بیماری منجر به فوت مصدق؛ عوارض ناشی از سرماخوردگی (گویا؛ ذات الریه) و نیز پیدایش یک تومور (احتمالا سرطانی) در سقف دهان بیان شده بود.

به مصدق در روزهای واپسین عمر که شدیدا بیمار بود اجازه داده شده بود به تهران و به بیمارستانی که فرزندش در آن طبابت می کرد منتقل شود. جز برای اعضای فامیل، وی در اینجا هم ممنوع الملاقات بود و روزنامه نگاران حتی اجازه نزدیک شدن به ساختمان بیمارستان را نداشتند و شبانه روز درخودروهای خود ـ مقابل ساختمان «پارک هتل» نشسته و گوش بزنگ خبر از داخل بیمارستان بودند. این روزنامه نگاران آنچه را که در طول اتومبیل نشینی مقابل کوچه بیمارستان و «پارک هتل» دیده و شنیده بودند خاطره نویسی کردند و 12 سال بعد و در اسفندماه 1357 منتشر ساختند که در تاریخ ماندگار شده است.

زیرا که دولت وقت، خود یک اطلاعیه چند سطری بسیار کوتاه دراین زمینه به روزنامه ها داده بود و از آنجا که از مرده مصدق هم می ترسید اجازه برگزاری مجلس ترحیم عمومی را هم نداد چون می ترسید که به یک بپاخیزی منجر شود. همان زمان، گروهی از دبیران درس تاریخ در یک شبنامه که به روزنامه ها هم ارسال شده بود ضمن اعتراض به این عمل دولت نوشته بودند که با این کارها «تاریخ را نمی شود پاک کرد» و روزی همه چیز آشکار و اعلام خواهد شد و «سیه روی شود هرکه در او غَش باشد».

 

ایرانیان 14 اسفند 1357 در دسته های انبوه و به این صورت رهسپار احمدآباد کرج بودند تا در مراسم سالروز فوت مصدق شرکت کنند

پیروان خط مصدق در جریان تظاهرات و راهپیمایی های سال 1357 و با استفاده از فرصتی که به دست آمده بود زجرهای این رهبر ملّی براثر فشار دولت شاه و اِعمال محدودیت برای اورا برای مردم بپاخاسته شرح دادند و بر خشم آنان افزودند ـ دولتی که حتی از مرده مصدق هم می ترسید.

52 روز پس از پیروزی انقلاب و در دوازدهمین سالروز فوت مصدق، ایرانیان به این مناسبت چنان مراسمی برگزار کردند که تا آن زمان ـ جز مورد استقبال فرانسویان از استخوانهای ناپلئون ـ بی سابقه بود. صدها هزار و طبق گزارش روزنامه اطلاعات بیش از یک میلیون تن ایرانی از تهران و شهرهای دیگر به احمدآباد رفتند و از ساعت 2 تا 5 و 30 دقیقه (وقت قبلا اعلام شده) بر گور او گریستند و شعار دادند. شهرداری تهران اتوبوس های شهر و مردم اتومبیل های خود را در اختیار گذاشته بودند تا این جمعیت به کرج منتقل شود.

دکتر مصدق در دوران تبعید غیر قانونی در روستای احمد آباد ـ در یک روز صدها هزار نسخه از این عکس ها بفروش رفت

این جمعیت به خواست خود، مسافت کرج تا احمدآباد را که حدود 80 دقیقه بود در حال شعار دادن، پیاده طی کردند. احزاب و گروهها قبلا با انتشار اعلامیه، مردم را به حضور در این مراسم دعوت کرده بودند. در آن روز که دوشنبه بود، ادارات دولتی، مدارس و ... از ساعت ده بامداد عملا تعطیل شده بود. نخست وزیر، وزیران کابینه و مقامات دولتی وقت نیز به احمدآباد رفته بودند و آیت الله طالقانی نخستین سخنران این مراسم بود. مطبوعات تا چند روز و هر روز دو ـ سه صفحه از صفحات خودرا اختصاص به شرح اندیشه ها، کارها و زجرهای مصدق داده بودند.

طبق گزارش ها، چند چاپخانه تهران عکسی از مصدق را که در احمدآباد، در آفتاب و عصا در بغل زیر درخت نشسته بود و دستش را بر پیشانی گذاشته بود در صدها هزار نسخه چاپ کرده بودند که تماما و ظرف چند ساعت به فروش رفته بود و آخر وقت روز چهاردهم اسفند بازار سیاه یافته بود.

صفحه اول شماره 14 اسفند 1357 روزنامه اطلاعات و شرکت میلیونی ایرانیان در مراسم سالمرگ مصدق در احمدآباد کرج

برای پی بردن به محبوبیت مصدق در میان ایرانیان و ایرانی تبارها ذکر این دو نکته کافی است:

شمارگان روزنامه همشهری با چاپ عکس مصدق در صفحه ششم شماره 29 امُرداد 1372 دفعتا به 120 هزار نسخه افزایش یافت و این توجه مردم به آن ادامه یافت تا روزنامه اول کشور شد. سال بعد، روزنامه ایران با چاپ عکس مصدق در صفحه اول خود، در آن روز چندبار تجدید چاپ شد و تیراژ انبوه به دست آورد.

در سالهای حکومت مصدق، ایران که پرچم مبارزه با استعمار و سلطه را به دوش گرفته بود تحت فشار و تحریم اقتصادی و تهدید نظامی انگلستان بود که یکی از سه قدرت آن زمان بشمار می رفت. با وجود این، مردم شاد، سرزنده و راضی از آن مبارزه ملی. دکتر مصدق در تمامی طول عمر سیاسی خود به دمکراسی، حقوق بشر و آزادی های مرتبط با آن عمیقا وفادار بود.

دکتر مصدق بر پایه عقیده خود که شاه باید سلطنت کند، نه حکومت در دوران زمامداری اش اختیارات حکومتی را از شاه گرفت. در زمان او انتشار نشریه، تشکیل حزب و برگزاری اجتماعات سیاسی آزاد بود. به اشاره وی، کتابهای تاریخ مدارس متوسطه دوباره نویسی شده بود تا مُبلّغ قدرتهای خارجی مسلط بر ایران و مطابق خواست و سیاست آنها نباشند.

آیت الله طالقانی، بازرگان و داریوش فروهر بر گور مصدق گل می نهند (14 اسفند 1357)

وی متون این کتابها را استعماری می دانست. پیش از آماده شدن کتابهای دوباره نویسی شده، مصدق از دبیران تاریخ مدارس خواسته بود که آن صفحه از کتابهای موجود را که حاوی یک عکس تبلیغاتی از ناوگان انگلستان است جداکنند و دور بریزند زیراکه هدف از قراردادن آن در کتاب، ایجاد ترس در جوان ایرانی از قدرت نظامی دولت لندن بود و .... وی پس از اینکه وزارت جنگ را به وزارت دفاع ملی تغییر نام داده و خود تصدی این وزارتخانه را برعهده گرفته بود خواسته بود که «تاریخ ایران» را بر آموزش نظامی سربازان وظیفه در پادگانها بیافزایند تا جوان ایرانی بداند که میراث او ـ ایران ـ چگونه برایش حفظ و حراست شده و در این سرزمین چه مردانی در خون خود خفته اند تا باقی مانده است و فداکاری کند.

مورخان معروف جهان دکتر مصدق را احیاء گر ناسیونالیسم ایرانی خوانده و نوشته اند که به همین دلیل، وی حاضر به سازش با بیگانگان بر سر منافع ایران نبود. به نوشته این مورخان که دکتر مصدق را از مردان بزرگ تاریخ ایران خوانده اند، وی در جهان سوم چراغی را روشن کرد که تا پایان «استعمار کهنه» روشن بود. وی به ملل تحت ستم و استثمارشونده هشدار داده بود که پس از استعمار کهن (استعمار اروپایی که از زمان یافتن راههای دریایی ـ آغاز سده پانزدهم آغاز شده بود)، استثمار و سلطه با لباسی تازه برجای آن خواهد نشست. به عبارت دیگر استعمارگران تنها لباس عوض می کنند و ....

دولت دکتر مصدق که مورد حمایت قاطبه ملت بود در کودتای 28 امُرداد سال 1332 که نتیجه توطئه مشترک انگلستان و آمریکا و همکاری عوامل داخلی بود برانداخته شد، به زندان افتاد و پس از تحمل سه سال زندان در پادگان لشکر 2 زرهی تهران، تا پایان عُمر در روستای احمد آباد ساوجبلاغ (نزدیک کرج) به صورت غیر قانونی تبعید و در حصر قرار داشت. هنگام فوت، از عمر مصدق 87 سال و 9 ماه و 25 روز گذشته بود.

یک گروه از شرکاء داخلی براندازی دولت مصدق در روز 28 امُرداد 1332

تا پایان سال 1356 تلاش بر این بود که از بردن نام مصدق در رسانه های کشور و سازمانهای دولتی خودداری شود. در کتابی که پهلوی دوم مولف آن اعلام شده بود و برای مدتی کوتاه در مدارس تدریس می شد مصدق تضعیف و در مواردی تحقیر شده بود که اکراه معلمان از تدریس آن و تداوم این شعار دانش آموزان «بشنو و باور مکن» سبب شد که از برنامه مدارس حذف شود.

ژنرال آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا در یادداشتهای خود ـ در ذیل روز هشتم اکتبر 1953 اعتراف کرده است که آن دولت (دولت آیزنهاور) در مساعی انگلستان برای برکنارکردن مصدق نقش داشت. وی نوشته است که به او تاکید شده بود که اگر مصدق در سمت خود باقی بماند چون خودرا متعهد و مکلّف به رعایت دمکراسی می داند سرانجام حزب توده و مسکو بر ایران، آسیای جنوبی [استراتژیک] و آسیای غربی [نفتدار] مسلط می شوند و .... به نوشته آیزنهاور، نقشه براندازی که مجری آمریکایی آن کرمیت روزولت [نوه تئودور روزولت رئیس جمهور دهه اول قرن بیستم آمریکا] بود در نخستین ساعت اجرا [ابلاغ نامه برکناری مصدق توسط سرهنگ نصیری] شکست خورد و شاه از کشور گریخت. باوجود این، کرمیت روزولت خودرا نباخت و از راهی دیگر [دادن دلار و کشاندن اوباش و قدرت طلبان به خیابانها] سه روز بعد پیروز شد. [هری ترومن رئیس جمهور قبلی آمریکا تحت تاثیر تلقین های دولت لندن قرار نگرفته و حاضر به همکاری با این دولت در براندازی مصدق نشده بود.].

مورخانی که این یادداشت آیزنهاوررا نقل کرده اند نوشته اند که این برداشت با عمل حزب توده در جریان کودتای 28 امُرداد همخوانی ندارد و افزوده اند که این حزب با آن سازمان نظامی وسیع و نفوذ در طبقه کارگر می توانست کودتا را به آسانی شکست دهد ولی ساکت ماند و این سکوت به صورت یک معمّا در تاریخ ایران مانده است. در سال 1333 و کشف سازمان نظامی حزب توده، ایرانیان پس از آگاه شدن از آن همه افسر کمونیست که در برابر کودتا ساکت مانده بودند، از این حزب رویگردان شدند بگونه ای که این حزب پس از انقلاب هم جان نگرفت.

هرساله به مناسبت زادروز و سالگرد وفات دکتر مصدق در آرامگاه او در احمدآباد که از ابنیه ملی ایران بشمار آمده است مراسمی برگزار می شود.

منبع:iranboom.ir

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ فروردين ۰۳ ، ۱۰:۴۰

14 اسفند روز احسان و نیکوکاری

                           جشن نیکوکاری نیکوکاری,هفته نیکوکاری,14 اسفند روز نیکوکاری
دل ها به هم نزدیک می شوند و شکوفه های مهربانی در قلب ها جوانه می زند.
امروز لب ها برای لبخند پر از بهانه اند و بازار محبت گرم است.
شاید بتوان با سرمایه احسان و نیکوکاری، در این روز، دلی به دست آورد و با دوستی و مهرورزی، بوستان وجود را زینت داد و نهال عشق و خوبی را بار دیگر آبیاری کرد.

-----------------------------------

انسان دوستی یا نیکوکاری (به انگلیسی: philanthropy) به اعمال یا اوقافی گویند که در راه اهداف بشردوستانه و برای مقاصد نیکوکاری انجام شده باشد.
از سال 1369 هر سال در اسفند ماه و در آستانه عید نوروز و بهار طبیعت ، مردم مهربان و نیکوکار کشور ما همزمان با هفته احسان و نیکوکاری در 14 اسفند در همایشی عظیم که تبلور نوع دوستی، نیکوکاری و مهرورزی آنان است دست های پر محبت و عاطفه خویش را بر سر خانواده های نیازمند و کودکانشان می کشند.

هفته نیکوکاری (از چهاردهم تا بیست و یکم اسفندماه) به منظور جذب کمکها و هدایای مردم به خانواده های محروم و نیازمند برگزار می شود که جمع آوری و توزیع آن توسط کمیته امداد صورت می گیرد.

جشن نیکوکاری صرف نظر از هدایایی که طی آن جمع آوری می شود به لحاظ معنوی ، اجتماعی و فرهنگی دارای کارکرد های ویژه ای است که از جمله آنها می توان به گسترش و تقویت هرچه بیشتر فرهنگ احسان و انفاق، کمک به همنوع و انسجام اجتماعی اشاره کرد. نوع دوستی و کمک به همنوع از دیدگاه آیین الهی و جهانی اسلام امری ذاتی و فطری است. در واقع خداوند متعال تمایل به کمک کردن به همنوعان را به صورت یک شناخت در قلب هر بشری الهام کرده است . بدین مفهوم که عمل نیکوکاری به صورت نور الهی در قلب و سرشت انسان وجود دارد.

نگرش دین
در فرهنگ شکوهمند اسلام، انفاق در راه خدا، از مصادیق احسان شمرده شده و روایات و آیات بسیاری در تأکید آن آمده است که در این مطلب به برخی از آنها اشاره می کنیم :

اجر و مزد انفاق
قرآن مجید اجر و مزد انفاق در راه خدا را هفتصد برابر بیشتر می داند. و نیز می فرماید: «اگر چیزی را در راه او انفاق کنید، خداوند عوض آن را می دهد و جای آن را پر می کند و او بهترین روزی دهندگان است.»
انفاق کنندگان رستگارانند
قرآن مجید، انفاق در راه خدا و دوری از صفت ناپسندیده بُخل و طمع را، از ویژگی های اخلاقی رستگاران شمرده شده است. در آیه 16 سوره تغابن آمده است: «تا می توانید تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است و کسانی که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند، رستگارانند.»
خداوند اعمال ما را وسیله آزمایش مان ذکر می کند و ضمن توصیه به انفاق، ما را از پاداش عظیم آن با خبر می نماید و حفظ وجودمان را از بخل سبب رستگاری مان می داند.

                         جشن نیکوکاری نیکوکاری,هفته نیکوکاری,14 اسفند روز نیکوکاری

توشه ای برای سختی ها
انفاق عملی است محبوب خداوند و دارای اجر فراوان. انفاق سبب می شود، در هنگام مرگ و در روز قیامت، ترس و اندوه از ما دور شود. هم چنین پاداش احسان، ویژه افراد معین نیست و همه مردمان در برابر انفاقی که می کنند به پاداش عمل خود می رسند. پس انفاق کنیم تا توشه ای نیکو برای لحظات سخت خود پیش فرستیم

 انفاق، تجارتی پرسود
آیه 29 سوره فاطر، در بیانی بلند، احسان در راه خدا را تجارتی سرشار از سود شمرده شده است: «کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز به پا می دارند و از آنچه روزی شان داده ایم، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، تجارتی پرسود و بی زیان را امید دارند.»
چنین معامله ای با خداوند، بی شک، سودی به عظمت رضوان الهی دربردارد. از حضرت علی علیه السلام هم روایت شده است: «آن کس که با دستی کوتاه ببخشد، از دستی بلند پاداش می گیرد». بنابراین، آنچه در راه خیر انفاق می کنیم، هرچند کم باشد، خداوند از فضل خود بر آن می افزاید و چندین برابر به ما پاداش می دهد. پس تا می توانیم با کالای نیکوکاری با خدا تجارت کنیم که سودی سنگین به دنبال دارد. حضرت علی علیه السلام در این باره نیز فرمودند: «هر گاه تهی دست شدید، با صدقه دادن، با خدا تجارت کنید». و «روزی را با صدقه دادن فرود آورید.»

اخلاص در انفاق
از مهمترین شرایط انفاق، «اخلاص» است. یعنی آنچه می بخشیم، باید فقط برای خدا و نیت ما تنها رضایت او باشد. وقتی انفاق می کنیم، نباید از کسی توقع مدح داشته باشیم؛ چراکه اگر این توقع در کار بیاید، انفاق، دیگر در راه خدا نیست و نباید منتظر پاداش و گشایش و آمرزش بود. و چنانچه نیت ما برای خدا خالص باشد، خداوند چنان اجری به ما می دهد که در باورمان نگنجد و هر چه اخلاص بیشتر باشد، شایستگی برای پاداش هم بیشتر می شود.

                       جشن نیکوکاری نیکوکاری,هفته نیکوکاری,14 اسفند روز نیکوکاری

حضرت علی علیه السلام درباره بخشش و نیکوکاری می فرمایند:
* بخشش بیش از خویشاوندی محبت می آورد.
* آنکه پاداش الهی را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است.
* کسی که حاجت برادر مؤمن اش را برآورد، مانند کسی است که همه عمرش را به عبادت گذارنده است.
* خودت وصی مال خودت باش. امروز به گونه ای عمل کن که دوست داری پس از مرگت عمل کنند.
* در دنیا جز برای دو کس خیر نیست؛ یکی گناهکاری که با توبه جبران کند و دیگر نیکوکاری که در کارهای نیکو شتاب ورزد.
نیکوکاری در سایر کشورها
در آمریکا بخشش تاریخی دیرینه دارد و به صورت یک فرهنگ عامیانه مرسوم گشته‌ است. بسیاری از دانشگاه‌های کنونی آمریکا یا توسط وقف‌های ارضی و مالی احداث شده‌اند، و یا توسط هدایای افراد خیّر به فعالیت‌های علمی خود ادامه می‌دهند.
در میان اعمال بخششی که در تاریخ آمریکا (به غیر از موارد فراوان موسسات آموزش عالی همانند تاسیس دانشگاه هاروارد) معروف می‌باشد، می‌توان به تاسیس ۱۰۵ کتابخانه عمومی توسط اندرو کارنگی،و اهدای ۲۰۰ میلیون دلاری به ان پی آراشاره کرد. بسیاری از پارک‌های ملی آمریکا نیز (همانند پارک ملی گراند تیتون) توسط ثروتمندان و برای حفظ طبیعت و عموم خریداری شدند.
در سال ۲۰۱۰ میلادی، ۴۰ میلیاردر آمریکایی متعهد شدند لااقل نصف ثروت خود را برای مقاصد نیکوکاری و بشردوستانه به سازمان‌های غیرانتفاعی و ان جی او ببخشند. در میان این افراد خیّر می‌توان اسامی بیل گیتس، مایکل بلومبرگ، جورج لوکاس، وارن بافت، لری الیسون، پیر امیدیار، و پل آلن را دید.
امروزه در آمریکا، بخشش و اوقاف حتی یک رشته تحصیلی نیز می‌باشد که در سطوح دکترا و کارشناسی ارشد مدارک ارائه می‌دهد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۳ فروردين ۰۳ ، ۱۰:۳۱

7 اسفند روز وکیل

وقتی تقویم را ورق می زنیم بسیاری از شغل ها در روزی خاص لحاظ شده اند که این روزهای خاص را مسولین و دیگر افراد گرامی می دارند اما جدای این گفته ها هیچ روزی به نام روز وکیل ثبت نشده است هرچند یکی از مهم ترین شغل های جامعه محسوب می شود با ما همراه باشید تا به بررسی این موضوع بپردازیم.

تقریبا 60 سال پیش در روز 7 اسفند سال 1331 لایحه استقلال وکلا با پافشاری های دکتر مصدق تصویب شد ولی متاسفانه هفتم اسفند به عنوان سالروز «استقلال کانون وکلا» و بزرگداشت روز وکیل مدافع در کمتر تقویمی ثبت شده است.

 در حالی که وقتی تقویم را ورق می زنی به گرامیداشت روزهایی چون ماما، معلم، مهندس و … برخورد می کنی ولی خبری از روز وکیل مدافع نیست، چرا؟ پاسخ به این سوال بر عهده کیست؟ آیا جز این است که افراد یار و و یاوری جز وکیل در برابر قاضی ندارند؟ چرا با وجود تلاش هایی که برای خصوصی سازی بسیاری از زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … می شود، در بعضی مواقع استقلال وکلا زیر پا گذاشته می شود؟

 وکیل کسی که از طرف شخص دیگری – اعم از حقوقی یا حقیقی – به موجب عقد وکالت برای انجام کاری مأمور می شود.نایب السلطنه را در دوره صفویه وکیل می گفتند و عنوان وکیل الرعایا هم از همین جا برخاسته است. می توان برای وکیل انتخابی حد و مرزی مشخص کرد که در چه زمینه ای اجازه وکالت از طرف شما دارد و در چه زمینه ای خود شخص باید برای آن کار حضور داشته باشد.

 بسیاری از وکلای دادگستری قائل به رعایت شئونات حرفه ای و اخلاقی وکالت از هر حیث و جهت بوده و برخی دیگر نیز، گویا خود را فارغ از هرگونه آداب حرفه ای وکالت و رعایت اخلاق حرفه ای وکالت دانسته و موجبات وَهن و بدنامی احتمالی و تدریجی جامعه صنفی وکالت و زوال اعتبار قانونی،حقوقی، عرفی، ملی و بین المللی آن را، بتدریج، فراهم خواهند آورد.!

 بسیاری از همکاران محترم، شرافت حرفه ای خویش را وثیقۀ سوگند اتیانی خود قرار داده و بسیاری دیگر از آنها، گویی، آنرا به سرعت و در عمل، به بوتۀ نسیان سپرده اند و وکالت و تحصیل ثروت و تبدیل شدن به قهرمان پرونده ها و مناسبات کاری خویش را به هر شکل و نوعی، در دستور کار خود قرار داده و" هدف ، وسیله" را در نگاه آنها توجیه می کند؟! 

                     وکیل

هفتم اسفند سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل مدافع نامگذاری شده است

 حضور و نقش کم رنگ وکلای دادگستری و نهادهای وکالت در کشور در نظام تقنینی و قانونگذاری و مراکز تنقیح قوانین و دولت، خود زمینه های تصویب و بدعت تقنینی چون اصلاح قانون مصوب و لازم الاجرای آئین دادرسی کیفری و ماده 48 و تبصره ذیل آن و مانند آنها را فراهم آورده است؟ نقش کم رنگ وکلای دادگستری و جامعه صنفی وکالت نسبت به تحولات تقنینی و صنفی و واگرایی فزایندۀ آنها و مواضع انفعالی و غیرمسئولانۀ بسیاری از همکاران محترم نسبت به تحولات مزبور و بی توجهی نقش کنشگرانۀ حقوقی و قانونی خویش، جایگاه و اثر بخشی آنرا در بین مردم و مسئولان کم رنگ تر خواهد ساخت که شایسته جایگاه حرفه ای و تعهدات صنفی آنها نیز نخواهد بود.

 ساخت و نمایش روزافزونِ سریال و برنامه های مغایر با شئونات حرفه ای وکالت و وکلای محترم دادگستری از سوی برخی از رسانه ها و انتشار ادواری بعضی از گزارشات و اخبار نسبت به تخلفات احتمالی برخی از وکلای دادگستری و القاء و تعمیم عملی آن نسبت به دیگر وکلاء و جامعه صنفی وکالت، همراه با مواضع انفعالی و غیرمسئولانه بسیاری از مسئولان و وکلای دادگستری و نهادهای صنفی وکالت در کشور در این باره، می تواند زنگ خطری در جهت زوال تدریجی و روزافزون این صنف به مانند تقابل عرفی و متعارف بین کانون های وکلای دادگستری و مرکز امور مشاوران حقوقی، وکلاء و کارشناسان قوه قضائیه و وکلای آن دو نهاد و اختلافات پیش روی کانون وکلای دادگستری مرکز و اسکودا باشد.!

 تعقیب و محاکمۀ وکلای مدافع و عدم رعایت مصونیت وکلای دادگستری از تعرض برابر قانون و نیز عدم حمایت صنفی و حرفه ای مناسب و موثر نهادهای وکالت و همکاران محترم وکیل از وکلای مدافع تحت پیگرد و مشکلات پیش روی آنها و خانواده های آنان، خود حکایت تاسف آور دیگری نسبت به وضعیت وکلای مدافع و مواضع انفعالی نهاد وکالت در کشور نسبت به آنها می باشد!.

 علاوه بر این،انحصار در مناصب و مسئولیت های حرفه ای وکالت و عدم مشارکت بسیاری از وکلای جوان و فرهیخته، متخصص و کارآمد در هدایت جامعه صنفی کشور درعمل و قرار داشتن آنها در انزوای حرفه ای و مدیریتی نسبت به نهاد وکالت،همراه با نقش تشریفاتی و غیر موثر بسیاری از اقدامات و برنامه های نهادهای فعال در حوزه وکالت در کشور، خود بر زنگ خطر وضعیت و سرنوشت وکالت در ایران خواهد افزود و سرنوشت و آتیۀ آنرابیش از پیش در هاله ای از ابهام قرار خواهد داد...! از اینرو، مطالعه، بررسی و پژوهش در خصوص " وضعیت وکالت و آسیب شناسی آن در ایران"، از اهمیت شایانی برخوردار است.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۹ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۲۶

ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان

                    زندگینامه حضرت علی اکبر,ویژه نامه ولادت حضرت علی اکبر

حضرت علی اکبر (ع) در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود

 حضرت علی اکبر فرزند امام حسین علیهما السلام در بین سال های 33 تا 35 ه از مادری به نام لیلا دختر ابی مرّه در شهر مدینه چشم به جهان گشود. وی در مکتب انسان ساز پدر شیوه های صحیح دفاع از مکتب و اطاعت از امامت و حمایت از آرمان های مقدس آن را آموخت. او در روز عاشورا اولین نفر از بنی هاشم بود که پس از مبارزه جانانه جام شهادت سر کشید. روز میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام به روز جوان نامگذاری شده است.
شناسنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت «اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه...».
حضرت علی اکبر علیه السلام اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است .
زندگی نامه حضرت علی اکبر علیه السلام
وقتی حضرت اعلام کرد عزم سفر دارد و می خواهد از مدینة النّبی بیرون برود، حضرت علی اکبر علیه السلام پرچم وفاداری نسبت به امام را پیشاپیش قافله به اهتزاز درآورد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۹ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۱۶